تمرینهای کنترل شده و باز
دکتر نرگس رشیدی
با بررسی آنچه در مقاله کاربردی سازی علوم انسانی با تحول در روش آموزش دیدیم یکی از راهکارهای تحول علوم انسانی متحول کردن استفاده از روشهای تدریس است. در حقیقت کاربردی سازی علوم انسانی، بدون ایجاد زیرساخت روش تدریس امکان پذیر نیست. از این رو، این تحول یکی از ابزارهای بسیار کاربردی در این زمینه تمرینهای کنترل شده و باز هستند. تمرینهایی که بهصورت تکلیف یا آزمون و گاهی به شکل تکالیف درسی داده میشود. حال لازم است بدانیم که فرق تمرینهای کنترل شده و آزاد چیست؟ تمرینهای کنترل شده بهنوعی از تکلیف گفته میشود که برای پاسخدادن به آنها بیشتر از کلمه یا پاسخ کوتاه نیازی نباشد. از دیگر سو تمرینهای آزاد تکالیفی هستند که به طور کامل نیازمند تولید در سطح جمله، داستان، پاراگراف و … باشد.
اهمیت طراحی تمرینها
طراحی تمرینها و تکالیف آنجایی اهمیت خود را نشان میدهند که افراد با سبکهای یادگیری متفاوت در کلاس شما باشند. اگر اینگونه باشد لازم است تا بر اساس سبک یادگیری شاگردان پرسشها را طراحی کرد. سبکهای یادگیری که در یک دستهبندی عبارتاند از دیداری، شنیداری، حرکتی، هستیگرا، منطقی، کلامی، فردی و اجتماع. این سبکها در افراد مختلف متفاوت است. خوب است برای فهم مساله به جملهای توتجه کنید. این جمله معروف که آلبرت انیشتین میگفت که همه نابغهاند اما اگر شما یک ماهی را با توانایی بالارفتن از درخت مورد سنجش قرار دهید او تا آخر عمر فکر میکند که بیاستعداد است. بنابراین اگر با همه شاگردان با یک دید و با یک روش برخورد شود شاید بتوان گفت که هرگز همه به یک میزان یاد نخواهند گرفت.
طراحی تمرینها و تکالیف آنجایی اهمیت خود را نشان میدهند که افراد با سبکهای یادگیری نیاز دارند تا بر اساس سبک یادگیری خودشان مورد پرسش قرار گیرند.
شیوه استفاده
نکته قابلتوجه دیگر این است که چگونه و در چه مرحلهای از تدریس از تمرینهای کنترل شده و آزاد استفاده کرد. بازگویی این داستان در این مرحله خالیازلطف نیست. روزگاری یک لوکوموتیو خراب شده بود و چندین تعمیرکار و مهندس نتوانستند آن را تعمیر کنند. درست زمانی که همه ناامید شده بودند شخصی ادعا کرد که میتواند آن را تعمیر کند. وی با یک ضربه چکش لوکوموتیو را تعمیر کرد وقتی از او دستمزدش را پرسیدند گفت: 1000 دلار همه با تعجب گفتند: برای یک ضربه چکش؟ او پاسخ داد 1 دلار برای ضربه چکش و 999 دلار برای اینکه میدانستم کجا باید ضربه را بزنم.
داستان تمرینهای کنترل شده و باز هم همین است صرف استفاده از آنها در آموزش آن را کارآمد نمیکند بلکه این نکته که بدانیم در کدام مرحله از آموزش و چگونه از آنها استفاده کنیم تفاوت را ایجاد میکند. سؤال این است خب در چه مرحلهای از این تمرینها استفاده کنیم؟
دو مرحله مهم و سرنوشتساز در طراحی تمرینهای باز و کنترلشده:
الف- در بخش آموزش
ب- در بخش فعالسازی آموزش
زمانی که آموزش داده میشود تمرینهای کنترل شده برای اطمینان از جاافتادن موضوع و بررسی میزان درک موضوع مورداستفاده قرار میگیرد و تمرینهای آزاد در مرحله پایانی در راستای فعالسازی آنچه آموزش داده شده به کار گرفته میشود. هدف از استفاده از این تمرینات این است که در مراحل آموزش لازم است که استاد به نحوی مسیر تدریس را بررسی کند و با گرفتن بازخورد از شاگرد ببیند که مسیر را بهدرستی پیش میروند. در پایان نیز با در اختیار قراردادن تمرین آزاد آموزش را فعال میکند چرا که در این مرحله شاگرد باید تولید داشته باشد.
همیشه قرار نیست از تمرینهای باز یا کنترل شده استفاده کنیم!
شاید اینطور به نظر برسد که تمرین همیشه مفید است چرا مختص به مرحله خاصی باشد؟ درست است که تمرین ضرر ندارد اما اگر در جای درست به کار گرفته شود بیشترین و بهترین کاربرد را دارد. تمرینات بهتر است در زمان آموزش از کنترل شده به نیمه کنترل شده و آزاد و در نهایت تمرین آزادتر بروند بهعبارتدیگر پاسخدهی از سطح کلمه به عبارت، سپس جمله، پاراگراف و … برود.
یافتن مسیر درست در تدریس
تمرینهای کنترل شده و سپس نیمه کنترل شده به شاگرد کمک میکند که قدمبهقدم از آموزههای خود استفاده کند و سپس به مرحله تولید برسد. بدین ترتیب، با همراهی استاد و بهصورت مدیریت شده و در نهایت بهدرستی و بدون در معرض تمرین اشتباه قرارگرفتن آنچه یاد گرفته را مستقل از استاد تولید میکند؛ چرا که اگر اشتباه یا ایرادی باشد در مراحل تمرینات کنترل شده و نیمه کنترل شده کشف و اصلاح میشود. از لحاظ روانشناختی نیز شاگرد اعتمادبهنفس کافی برای تولید را در این مراحل کسب میکند. البته که تصحیح کردن و ارزیابی نیز حائز اهمیت بسیاری است.
تفکیک بین مهارت و محتوا
مسئله مهم دیگر این است که تمرینهای کنترل شده بیشتر بر محتوا تأکید دارند درحالیکه، تمرینهای باز بر مهارت متکی هستند.(توضیح درباره تفکیک مهارت از محتوا در مقاله دیگری توضیح داده خواهد شد) اجازه دهید اینطور بگوییم اگر مثلاً در مورد علم مدیریت به شما آموزش داده شود طبیعتاً نظریههایی در این زمینه ارائه میگردد اما مهارت موردنظر این است که چگونه مدیر خوبی باشیم پس در مورد نظریهها از تمرینات کنترل شده استفاده میکنیم تا محتوا را مورد بررسی قرار دهیم اما تمرینات باز برای تمرین مهارت مدیریت مورداستفاده قرار خواهد گرفت.
مسئله مهم دیگر این است که تمرینهای کنترل شده بیشتر بر محتوا تأکید دارند درحالیکه تمرینهای باز بر مهارت متکی هستند.
در مجموع، آنچه به ذهن متبادر است بهعنوان گامی برای تحول روش تدریس در علوم انسانی استفاده از تمرینات کنترل شده و باز در مرحله مناسب از تدریس است چرا که در غیر این صورت یکی از ابزارهای مفید کاربردی سازی علوم انسانی که چرایی آن در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است به هدر رفته است.