چند دورنما از علوم انسانی کاربردی
فاطمه شربتی
انسان اشرف مخلوقات و خلیفه الهی بر زمین است و به دلیل دارابودن قوهٔ عقل و اختیار، متمایز از دیگر مخلوقات است؛ هرچند این برترین مخلوق بیارتباط با طبیعت نیست و میتواند آن را به سلطه خود در آورد. همچنین ارتباط انسانها با یکدیگر و تعاملات نفسانی انسان نیز باید باعث تعالی انسانها شود. بنابراین انسان در ارتباط با خداوند، خود، دیگران و طبیعت قرار دارد و از اینروست که علومانسانی، یعنی علومی که بهطور مستقیم با انسان در ارتباط هستند، ارزش پیدا میکنند. در جامعۀ ما چنین ارزشی نادیده گرفته شده و لازمۀ ارزشمندکردنِ علومانسانی کاربردیکردنِ آن است، بهطوریکه بتوان از این علم در بهبود روابط بینفردی، اجتماعی و اصلاح رویکرد انسان به طبیعت بهره برد.
اما موانعی سر راه کاربردیشدن علوم انسانی وجود دارد. دربارۀ آنها میتوان مفصل سخن گفت اما در این نوشتار تلاش میشود تا بهصورت مصداقی به سه مورد از جنبههای مختلف زندگی انسان اشاره شود که میتوان موانع کاربردیسازی علوم انسانی در ایران را مشاهده کرد. این سه عبارتند از: علوم انسانی و شرکتهای دانشبنیان، آوردۀ علوم انسانی برای زندگی شخصی انسان ایرانی، و علوم انسانی و محیط کسبوکار.
علومانسانی و شرکتهای دانشبنیان
بیش از نیمی از دانشآموختگان جامعۀ ما در رشتههای علوم انسانی تحصیل کردهاند، اما کسبوکار لازم برای دانشآموختگان این رشته بسیار کمتر از تعداد آنهاست.1 از طرفی علوم انسانی زیربنای علوم دیگر است 2 و از طرف دیگر ارائۀ راهحل در کشور مستلزم پیشرفت همهجانبهٔ همۀ علوم است. بزرگترین نمودِ پیشرفت نیز افزایش کمی و کیفیِ پروژههای میانرشتهای است، پس علوم انسانی نقش برجسته و روشن دارد.
شرکتهای دانشبنیان، بهعنوان یکی از عهدهدارانِ پروژههای میانرشتهای در هر جامعه، مؤسسات و شرکتهایی هستند که با هدف تولید و افزایش علم و ثروت و توسعه اقتصادی بر پایۀ دانش شکل میگیرند و به گسترش اختراع و نوآوری و تجاریسازی تحقیقات منجر میشود.3 با دقت در این تعریف روشن میشود که یکی از موانع کاربردیسازی علوم انسانی در ایران دانشبنیان نبودن این علوم است، حالآنکه علوم انسانی توانایی و قابلیتِ تبدیلشدن به ارزشی را که قابلیتِ انتقال، انتشار و خریدوفروش داشته باشد داراست. بنابراین باید پژوهشهای حوزه علوم انسانی را به سمت پروژهها و اهداف دانشبنیان هدایت کرد، به طوری که دانشگاه در جامعه حضور داشته باشد و جامعه نیز از علوم انسانی بهرهمند گردد.
بهعنوان نمونه راهاندازی قطار شهری در تهران و اجراییشدن آن امری ضروری بود. اما پس از راهاندازی آن معضلاتِ کودکان کار فقر، دستفروشی و … بیداد میکرد. حلنشدنِ اینگونه مشکلات نشان از این دارد که علوم انسانی در مسیر کاربردیشدن با موانعی روبروست و همچنان پویایی لازم را برای طرح و حل مسأله و مشکلات پیشآمده ندارد. از طرفی دیگر در جامعۀ ما هنوز علوم انسانی تجاریسازی نشده و نمیتوان از طریق آن درآمدزایی کرد درحالیکه علوم انسانی، به حکم اینکه مجموعهای از دانش است که عدهای را درگیر خود میکند، باید ماهیتی اشتغالزا داشته باشد. یکی از مصادیق تجاریسازی آن نیز حضور پویا در شرکتهای دانشبنیان است.
راهاندازی قطار شهری در تهران و اجراییشدن آن امری ضروری بود. اما پس از راهاندازی آن معضلاتِ کودکان کار فقر، دست¬فروشی و … بیداد میکرد. حلنشدنِ اینگونه مشکلات نشان از این دارد که علوم انسانی در مسیر کاربردیشدن با موانعی روبروست و همچنان پویایی لازم را برای طرح و حل مسأله و مشکلات پیشآمده ندارد
علومانسانی و حضور مستقیم در زندگی فردی
موضوعِ اصلی علومانسانی انسان است و ازآنجاکه ارتباط انسان با خودش یکی از شاخههای اصلی این علم است اهمیتِ حضور علوم انسانی در زندگی فردی مشخص می¬شود. همانطور که علوم انسانی با حضور در شرکتهای دانشبنیان باید مسئلهیابی کند و راهحل ارائه دهد، علومی همچون روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد، فلسفه و اخلاق نیز باید راهی در زندگی فردی انسان بیابند، به این معنا که تأثیر مستقیم در آن داشته باشند. بهعنوانمثال، آلن دوباتن در کتاب تسلیبخشیهای فلسفه با روایتِ زندگی شش فیلسوف در تلاش است مشکلی از مشکلات انسان را طرح کند و سپس با آنها انسان را تسلی دهد.
نمونه کتابهایی که در زمینه فلسفه، روانشناسی و جامعهشناسی نوشته شده و در دسترس افراد جامعه قرار دارند اغلب ترجمههای گوناگون از نویسندگان غیرایرانی است. کتاب اضطراب موقعیت اجتماعی از آلن دوباتن؛ کتاب¬ پیگیر اخبار نباشید، هنر خوب زیستن، هنر شفاف اندیشیدن از رولف دوبلی نمونههای دردسترس آنست. اما این کتابها طبق جغرافیا، تاریخ، اقلیم، فرهنگ و مذهب جامعۀ انسان امروزِ ایرانی تألیف نشده است. این درحالی است که فرهنگ و آدابورسوم ایرانی سرشار از محتوایی زیبا و کاربردی است که میتوان از آن نفع برد، اما این آدابورسوم نوشته نشده و در دسترس افراد جامعه نیست.
شاید دلیل آن را بتوان ناشی از روش تدریس و خلأ ناشی از آموزشِ مهارت و محتوا عنوان کرد. بنابراین نبود مولفۀ اصلی علوم انسانی که هماهنگی با فرهنگ هر جامعه است کاملاً حس می¬شود. در نتیجه، این امر را هم میتوان از موانع کاربردیسازی علوم انسانی در ایران به حساب آورد. نیاز به تالیف کتابهایی هماهنگ با فرهنگِ جامعهمان احساس می¬شود، جامعهای که افراد در تعاملاتِ گسترده قرار دارند و لازمۀ این ارتباط بینفردی یادگیریِ مباحثی همچون اخلاق حرفهای است.
آثار نویسندگانی مانند آلن دوباتن یا رولف دوبلی طبق جغرافیا، تاریخ، اقلیم، فرهنگ و مذهب جامعۀ انسان امروزِ ایرانی تألیف نشده است. این درحالی است که فرهنگ و آدابورسوم ایرانی سرشار از محتوایی زیبا و کاربردی است که میتوان از آن نفع برد، اما این آدابورسوم نوشته نشده و در دسترس افراد جامعه نیست
علومانسانی و محیط کسبوکار
روابط انسانها با یکدیگر یکی دیگر از مباحث علومانسانی است. در سازمانها و محیطهای کسبوکار، به دلیل حضور عامل اصلی، یعنی انسان، نمود بیشتری دارد. اخلاق حرفهای مبحثی است که در ادارات مورد عنایت کارمندان و اربابرجوع است. شرکتها و سازمانها معمولاً با تدوین اساسنامهای، منشور اخلاقی سازمان ارائه میدهند تا با اجرای آن بهبود عملکرد سازمانها و بهبود روابط بین کارمند و اربابرجوع منجر به کارایی بهتر سازمانها شود. منشور اخلاقی اساسنامهای است که از یک سو به حفظ روحیه کارمندان و استمرار بازدهیِ کار آنها کمک میکند و از سوی دیگر باعث رضایت اربابرجوع میشود.4 در حال حاضر بخشی از سازمانها این اساسنامه را رعایت میکند و عدهای پایبندی لازم را ندارند. این مورد از موانع کاربردی سازی علوم انسانی در ایران است در گفتار نمیگنجد.
- چرا-باید-علوم-انسانی-را-دانش-بنیان-کرد. (1401, 01 24). بازیابی از عطنا: https://atna.atu.ac.ir/fa/news/303727/
- علوم انساني زيربناي تمام علوم است. (1386, 09 08). بازیابی از خبرگاری کتاب ایران: https://www.ibna.ir/fa/report/12136/
- چرا-باید-علوم-انسانی-را-دانش-بنیان-کرد. (1401, 01 16). بازیابی از خبر گزاری جمهوری اسلامی : https://www.irna.ir/news/84703838/
- حاتمی، ح.، و کریمی خوزانی، ع. (1388). پنج گام کلیدی در تدوین و ترویج منشور اخلاقی سازمان پلیس. توسعه انسانی پلیس, 6(22), 7-17. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=119342