مدیریت کلاس شماره دوم
در اولین مقاله درمورد مدیریت کلاس با مفاهیم کاربردی مانند تعریف مدیریت، مدیر و رئیس آشنا شدیم و به برخی سؤالات احتمالی، پاسخهایی اجمالی داده شد تا ذهن خواننده بیشتر و بهتر به سمت مدیریت کلاس سوق داده شود. در این مقاله سعی میشود بهصورت خاص بر مبحث مدیریت کلاس متمرکز شده تا هرچه بیشتر راهگشای علاقهمندان به تدریس کاربردی علومانسانی گردد.
برخی مدیریت کلاس درس را رهبری کردن امور کلاس درس از طریق تنظیم برنامه درسی، سازماندهی مراحل کار و منابع، سازماندهی محیط بهمنظور بالابردن کار نظارت بر پیشرفت دانشآموزان و پیشبینی مسائل بالقوه، میدانند. (صفوی، 1372) گرچه این تعریف و نظایر آن را نمیتوان بدون اشکال دانست ولی برای تقریب به ذهن مخاطب، بیان آن را لازم دانستیم ولی در این مقاله قصد نداریم بر سر تعاریف و معانی متوقف شویم بلکه هدف ارائهٔ چند راهکار جزئی و کاربردی در امر مدیریت کلاس است.
برای داشتن کلاسی موفق باید به مدیری قابل در کلاس تبدیل شد و این مهم امکانپذیر نیست مگر دقت و کسب مهارت در مواردی نظیر:
1. شناخت خود: اولین مرحله که بسیار حائز اهمیت است، خودشناسی است. مدرس باید قابلیتها و تواناییهای خود را بشناسد. نقاط ضعف خود را بیابد، بدانها آگاه باشد و نقصهای خود را به فرصتی برای بهبود روند کلاس، تبدیل کند که این شناخت منجر به خود مراقبی بیشتر و بهتر میشود. چرا که خودمراقبتی و داشتن روح و جسمی سالم از لوازم ضروری داشتن کلاسی مفید است. مدرسی که با خستگی، کسالت و آشفتگی ذهنی در کلاس حاضر میشود، هرگز نمیتواند مدیریت کلاس را بهدرستی انجام دهد. به طور مثال؛ میزان نیاز افراد به خواب متفاوت است. فردی تنها با 5 ساعت استراحت مفید میتواند در طول روز پرانرژی بوده، بدون خستگی به فعالیت بپردازد. ولی فرد دیگری باید 8 ساعت متوالی بخوابد تا بتواند روزی سرشار از شادی و نشاط را تجربه کند. ازاینرو خودشناسی و شناخت نیازهای فردی در داشتن کلاسی همراه با درایت، برای یک مدرس بسیار ضروری است. تا فرد خود را نشناسد، نمیتواند در رفع نیازهای اولیه خود برآید درنتیجه نمیتواند عکسالعمل درستی در قبال سایرین از جمله شاگردان خویش داشته باشد.
2. شناخت شاگردان: معلم باید به این آگاهی برسد که شاگردانش انسان هستند و از آنجا که انسانها از نظر خلقوخو، عادات رفتاری، سلائق و علائق با یکدیگر متفاوت هستند، افراد حاضر در کلاس نیز در تمامی این موارد باهم متفاوتاند. معلمی میتواند مدیریت کلاس را به نحو احسن انجام دهد که این تفاوتها را بهطورکلی بشناسد، بداند که تیپهای شخصیتی مختلفی وجود دارد و نیز بتواند شاگردان را در این تیپهای شخصیتی جای دهد.
اگر بخواهیم به طور خاص در مورد ویژگیهای شخصیتی از حیث نوع یادگیری مثالی بیان کنیم، باید به انواع روشهای یادگیری اشارهای داشته باشیم. شاید شما هم بهعنوان معلم با دانشآموزی مواجه بودهاید که موقع تدریستان، چشم از شما برنمیداشته و با هر گاهی که برمی داشتید با نگاهش بدرقهتان میکرده. از طرفی دانشآموز دیگری بوده که چشم به زمین میدوخته و شما را فقط اندکی از نگاهش بهرهمند میکرده. گاهی دانشآموز اول زرنگ و درسخوان خطاب میشود و شاگرددوم، بیتوجه و بیعلاقه به درس و یا حتی معلمانی هستند که شاگرداول را گستاخ میدانند و شاگرددومی را مؤدب و متواضع. ولی باید در نظر بگیریم که نه هیچ یک از این نشانهها، نشانههای درسخوان و باانگیزه بودن است و نه بالعکس. نه حتی نشانهٔ گستاخی و یا عدم تواضع. این رفتارها فقط و فقط ناشی از نوع شخصیت این افراد و تفاوتشان در سبک یادگیری است. دانش آموز اول که مدام در حال رصد کردن معلم از طریق نگاهکردن است، فردی است که با دیدن میآموزد و نفر دیگر شخصی است که یادگیریاش از طریق شنوایی صورت میگیرد. این مثال تنها برای بیان 2 نمونه از سبکهای یادگیری بود که بهصورت اجمال بدان اشاره شد. برای مطالعه بیشتر میتوانید به کتابی با عنوان سبکهای یادگیری دکتر الهام شمسی مراجعه فرمایید.
شاید در اینجا سؤال شود، مدرس چگونه میتواند کلاسی که حدود 20 یا 30 دانشآموز دارد و هر یک از طرق مختلف کسب آگاهی برایشان میسر است، را بهخوبی مدیریت کند تا حواس هیچ یک از محصلین پرت نشده، مشارکت و فراگیری حداکثری صورت پذیرد؟ پاسخ به این سؤال است که فرق یک معلم چیرهدست را با معلمی که تبحر کافی ندارد، مشخص میکند. معلم زبردست و ماهر زمان کلاس خود را تقسیم کرده و با تنوع در شیوههای آموزشی، تمامی تیپهای شخصیتی را بهصورت فعال نگه میدارد. برخلاف معلم دیگر که فقط طبق سبک یادگیری خویش، پیش میرود و دانشآموزانی که از آن طریق نمیآموزند را به بی استعدادی متهم میکند.
3. ایجاد رابطه صحیح میان معلم و شاگرد: دنیای کنونی از هر زمان دیگری بیشتر بر پایه ارتباط مؤثر استوار است. انسانی میتواند در محیط کاری و زندگی خود موفق و شاد باشد که بتواند با اطرافیان خود در تعاملی سازنده بوده به نحو احسن ارتباط برقرار کند. معلم نیز از این قاعده مستثنی نیست. معلم زمانی میتواند مدیریت کلاس درس خود را به عهده بگیرد که پیش از کلاس، در حین تدریس و بعد از کلاس درس ارتباط مفیدی با شاگردان خویش برقرار کرده باشد. استادی را در نظر بگیرید که هیچگونه محبوبیتی بین دانشجویان خود ندارد. هیچ ارتباط کلامی و نگاهی میان او و شاگردانش برقرار نشده، چگونه میتواند کلاسی فعال و پویا در حین مدیریت صحیح داشته باشد. از آنجا که در مورد برقراری ارتباط یا همان رپو در مقالهای با عنوان رپو در همین سایت نوشته شده است، برای درک بهتر این مطلب شما را به خواندن آن مقاله همچنین کتاب رپو نوشته علیاصغر شربتی دعوت کرده، از توضیح بیشتر خودداری میکنم.
4. وضع قوانین حاکم بر کلاس: گرچه داشتن احساس صمیمیت و محبت میان استاد و شاگرد امری ضروری است ولی نباید فراموش کرد که معلم برای داشتن کلاسی پربار و مدیریتی صحیح و اثرگذار در کلاس نیازمند وضع قوانینی است که همگی بر انجام آن موظف و ملزم باشند. ساعت ورود و خروج افراد باید معلوم باشد. باید از قبل برای شاگردان توضیح داده شود که نباید موقع صحبتکردن یکدیگر صحبت کنند، نوبت ارائه مطلب رعایت شود (البته این نوبت را معلم تعیین میکند که به چه صورت باشد). هنگام کار گروهی حقوق یکدیگر را رعایت کنند و مواردی نظیر اینها که برای داشتن کلاسی مدبرانه لازم است. نباید فراموش کرد که داشتن رابطه دوستانه با شاگردان بسیار متفاوت است از دوست بودنِ با شاگردان. معلم، معلم است گرچه رابطهای از سر الفت و مهربانی با شاگردانش دارد.
5. یافتن ریشه مشکلات: مدیر مدبر کسی است که برای برطرفکردن مسئله و مشکلی که در کلاس با آن مواجه است، ریشه و اصل آن مشکل را یافته بهصورت کاملاً اساسی و اصولی به رفع آن میپردازد. اگر دانشآموزی سر کلاس بیقرار است و مدام سعی دارد با گفتار و رفتار خود نظم کلاس را مختل کند، راه آسان که بسیاری از معلمان انجام میدهند، اخراج از کلاس و یا تنبیه دانشآموز است. ولی با این کار فقط صورتمسئله، آن هم برای مدتی کوتاه پاک میشود و در جلسات آموزشی بعدی همان اعمال با شدت بیشتری تکرار خواهد شد. راهحل اساسی آن است که از طرق مختلف علت بیقراریهای مکرر را پیدا کنیم. در بسیاری از موارد مشاهده میشود، عللی بسیار جزئی که برطرفکردن آن بسیار راحت است، سبب بروز ناآرامی در فرد شده است. بازم به ذکر است گاهی ریشه این مشکلات در شاگردان نیست بلکه به محیط پیرامون آنان و یا حتی میتواند رفتار، گفتار، سبک پوشش و یا عطری که معلم استفاده میکند ناخودآگاه منجر به بروز عکسالعملهایی در شاگردان شود.
در این مقاله تنها به 5 مورد از نکات مهم و تأثیرگذار در مدیریت صحیح در کلاس اشاره شد. معلم زبردست با کسب آگاهی از تجربیات خود و مدرسان دیگر، همچنین با مطالعه عمیقتر و دقیقتر میتواند بهراحتی مدیریت کلاس درسی خود را به دست توانمند خویش بگیرد و در حین داشتن کلاسی پویا و بانشاط، کلاسی مملو از نظم و انضباط داشته باشد.
منبع: صفوی امان الله، 1372، مدیریت کلاس، فصلنامه مدیریت آموزش و پرورش.