مدیریت کلاس در علوم انسانی(مقاله اول)
مدیریت کلاس (class management) یکی از پایههای اساسی داشتن یک کلاس موفق و اصولی است و اگر معلمی نتواند از پس این مهم برآید، تمام زحمتهایش بیفایده خواهد شد. این مقاله نیز مانند سایر مقالات سایت به خواننده محترم کمک میکند تا کلاسی پویاتر، جذابتر و در نهایت با بالاترین راندمان ممکن داشته باشد. کلاسی که در آن هم دانشآموزان احساس شادی و شعف کنند و هم خود معلم انگیزه و انرژی مضاعفی، دریافت نماید.
قصد داریم در دو مقاله به راهکارهایی جهت مدیریت بهتر کلاس به معلمان و مدرسان عزیز ارائه نماییم که این نوشتار اولین مقاله دراینخصوص است. قبل از شروع مطلب اصلی مقاله، نیاز است درمورد واژه مدیریت مختصری توضیح و به چند سؤال، دراینرابطه، پاسخ داده شود. مدیریت چیست؟ مدیر کیست؟ مدیر موفق چه ویژگیهایی دارد؟ از همه مهمتر فرق رئیس و مدیر چیست؟
در فرهنگ لغت مدیریت باتدبیر و کیاست مترادف قرار داده شده است. این معانی گرچه معنای دقیق مدیریت را روشن نمیسازند، ولی مفهوم مدیریت را تا حدی تقریب به ذهن میکنند که یک مدیر باید از دو ویژگی مدبر بودن و کیاست داشتن، برخوردار باشد.
در تعریف مدیریت[i] در کتب مربوط به آن، تعاریف مختلف و متعددی بیان شده است، از جمله:
مدیریت هنر انجام کار است بهوسیله دیگران.
بهکارگیری علم و هنر جهت هماهنگی و هدایت منابع مالی و انسانی برای رسیدن به هدف.
فعالیت اداره و کنترل یک کسبوکار یا سازمان.
فرایند انجام کارها به طور اثربخش و کارآمد بهوسیله دیگران.
فرایند برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، کنترل و ارزیابی با استفاده از کلیه منابع انسانی، مالی و اطلاعاتی بهمنظور تحقق اثربخش و کارآمد هدفهای سازمان.
گرچه تعاریف مدیریت به این موارد ختم نمیشود ولی میتوان با مداقه در مطالب ذکر شده و موارد دیگر، به نکات مشترک و راهگشایی پی برد. مانند اینکه؛ در امر مدیریت، انجام کارها بهواسطة هدایتگری و راهنمایی مدیر، توسط سایر افراد انجام میشود و به هدف رسیدن و اتمام کارها بهصورت فردی مقصود مدیریت را کفایت نمیکند. نکته دیگر بحث، بهکارگیری تمام امکانات، برای سامان بخشیدن به امور است. این امکانات میتواند، مالی باشد و یا نیروهای انسانی. درضمن، مدیریت یک حرکت و فرایند فعالانه است نه منفعلانه که با مدیریت مدیر یک مجموعه به اهداف از پیش تعیینشدة خود میرسد.
در یک نگاه کلی می توان رویکردهای متفاوتی نسبت به مدیریت داشت، از جمله مدیریت:
مستقل یا استبدادی
پدرانه
دموکراتیک
آزادانه بدون دخالت
با دانستن نکات اجمالی درمورد مدیریت این سؤال مطرح میشود که یک مدیر موفق دارای چه ویژگیهایی است؟ در پاسخ میتوان بهطورکلی خصوصیاتی را برای یک مدیر موفق و کاردان برشمرد. برقراری ارتباط مؤثر در محل کار و احساس همدلی با هریک از اعضا از اولین ویژگیهای یک مدیر موفق است. همچنین یک مدیر موفق برای حفظ روحیه کارکنان خود، باید مثبتاندیش بوده و با داشتن اعتمادبهنفس و انگیزة قوی، حوادث و موانع پیشرو را بهخوبی از میان بردارد. با داشتن این سه نگرش، آرامش افراد مربوطه نیز برقرار شده، مجموعه زودتر و بهتر به اهدافشان میرسند. مسئولیتپذیری، آیندهنگری، داشتن صداقت و شفافیت در گفتار و رفتار از موارد دیگری است که یک مدیر را به مدیری تراز اول تبدیل میکند. درضمن یک مدیر موفق، گرچه از فروتنی در قبال اطرافیان برخوردار است ولی تفویض وظایف کرده و کارها را بهتناسب توان و جایگاه افراد، تقسیم میکند و کار هر فردی را بهخوبی برایش توجیه میکند.
یا شما کلاستان را مدیریت میکردید یا رئیس کلاس بودید؟ چند مرتبه از تهدید ندادن نمره و عدم قبولی دانشآموز در آخر ترم استفاده کردهاید تا بتوانید دانشآموزان را به سکوتی مرگبار مجبور کنید و شما هم بهصورت رگباری سخنگو و دانای کل کلاس باشید؟
در این قسمت به این سؤال پاسخ داده میشود، آیا مدیر همان رئیس است؟ چه تفاوتهایی میان ریاست و مدیریت وجود دارد؟ شاید درگذشتههای دور، افراد بیشتر از اینکه مجموعهای را مدیریت کنند به ریاست آن اشتغال داشتند. ولی در عصر حاضر که با دگرگونیهای عظیمی در تمام زمینههای زندگی بشر روبهرو هستیم، ریاست دیگر جوابگوی ارتقای سازمانی نبوده و جای خود را به مدیریتی کاربلد داده است. برخی تفاوتهای رئیس و مدیر عبارتاند از؛ رئیس با امرونهی و اعمال دستور میخواهد امور را پیش ببرد درحالیکه داشتن تعامل و استفاده از نظرات کارکنان برای تصمیمگیری یکی از اهم ویژگیهای یک مدیر است. رئیس با فهمیدن اشتباه از جانب افراد مجموعه دنبال خطاکار میگردد و او را تنبیه میکند، درصورتیکه یک مدیر، تحلیل اشتباه و پیداکردن راهحل را وظیفه خویش میداند. برخلاف مدیر که اهل مشاوره است، اهرم زور و تهدید را نمیشناسد، رئیس در قبال افراد جبهه گرفته، مدام از اهرم زور استفاده مینماید. احترام چیزی است که یک مدیر با رفتار خود کسب میکند و به اعتماد کارکنانش که خود مسبب اشاعة آن شده است، تکیه دارد، اما در امر ریاست، قدرت ستون تکیه دهندة رئیس بوده و از افراد توقع احترام دارد و میخواهد آن را با ترسی که ایجاد کرده، به دست آورد.
یک رئیس هرگز به فکر رشد و ارتقای زیرمجموعه نیست، فقط دستور میدهد، بیآنکه خود کاری انجام دهد، البته درنهایت تمام موفقیتها از آن خود میداند. درصورتیکه یک مدیر فرصت پیشرفت و ترقی را برای افراد سازمان فراهم میکند. کار تیمی را که خود سردمدار کارهای پرخطر آن است، به کار فردی ترجیح میدهد و در نهایت موفقیت را محصول تلاش جمعی میداند.
پس از بیان موارد فوق و پاسخ به سؤالات قسمت ابتدای مقاله، راحتتر میتوان به بحث مدیریت کلاس پرداخت. چراکه دیگر میدانیم تعریف مدیریت چیست، چگونه به یک مدیر موفق تبدیل شویم و تفاوت میان یک رئیس و مدیر در چیست.
اگر شما هم یک معلم هستید، آن هم یک معلم باسابقه – که احتمالاً دانشآموزان در کلاسهای درس، سر جای خود مینشینند و حتی صدای نفسهایشان بهزور شنیده میشود و کلی تقدیرنامه از اداره آموزشوپرورش بهخاطر این ایجاد نظم در کلاسهای تدریستان گرفتهاید – شما را به اندکی تأمل در رفتارتان دعوت میکنم. آیا شما کلاستان را مدیریت میکردید یا رئیس کلاس بودید؟ چند مرتبه از تهدید ندادن نمره و عدم قبولی دانشآموز در آخر ترم استفاده کردهاید تا بتوانید دانشآموزان را به سکوتی مرگبار مجبور کنید و شما هم بهصورت رگباری سخنگو و دانای کل کلاس باشید؟
وقتی مقالاتی چون مشارکت در کلاس یا رپو را از سایت مطالعه فرمودید، شاید با خود اندیشیدهاید که چطور میشود دانشآموزان مشتاق داشت ولی نظم کلاس حفظ شود؟ مگر میشود ارتباط معلم با دانشآموز خارج از کلاس هم ادامه یابد – برای مطالعه بیشتر به مقاله رپو در همین سایت مراجعه شود – ولی بتوان کلاس را بهخوبی کنترل کرد؟
برای داشتن کلاسی موفق باید بتوانیم بهعنوان معلم، کلاس را بهخوبی مدیریت کنیم. بهگونهای که هم کلاسی شاد و جذاب داشته باشیم و هم از بیانضباطی و هیاهوی بیجا در کلاسمان که بسیار آزاردهنده است، خبری نباشد. اولین گام برای کسب توانایی در مدیریت کلاس، پذیرش این نکته است که بخش عظیمی از مسئولیت بینظمی در کلاس درس، به عهدة معلم است. فونتانا در کتاب کنترل کلاس درس خود مینویسد: گرچه دانشآموزان یکی از عوامل بروز بیانضباطی در کلاس درس هستند ولی نقش معلم در بروز و ادامه بیانضباطیهای دانشآموزان بسیار حایز اهمت است. همچنین این خود معلم است که تعیین میکند عوامل دیگر چقدر در نظم و انضباط دانشآموزان مؤثر شوند.
اگر مدرس با کلاسی سراسر بینظمی مواجه میشود که دانشآموزان به سخنان معلم، گوش نمیدهند، باید بپذیرد که مسئول این بینظمی خود اوست نه دانشآموزان. مرحله دوم پذیرش خود، بهعنوان مدیر کلاس درس است نه رئیس.
باتوجهبه مطالبی که درمورد مدیریت به صوت عام بیان شد و مباحث علمی که درمورد مدیریت کلاس در مقالات و کتابها آمده، میتوان گفت: مدیریت کلاس، هنری است که باید یک معلم با کسب مهارت بدان آراسته گردد. هنری که بهوسیلة آن طی فرایندی از تمام سرمایههای خود که بالاترین آنها خود دانشآموزان هستند، بهره میبرد و به اهداف خود که داشتن کلاسی مفید و مؤثر است، نائل میگردد.
مدیریت کلاس نیز مانند دیگر بخشهای مدیریتی نیازمند کسب آگاهی و اطلاعات دقیقی است که در یک مقالة نسبتاً کوتاه نمیتوان بهصورت کامل بدان پرداخت و نیاز است چند مقاله در این مورد به نگارش درآید. مقالة پیشرو بیان مختصر و مقدماتی ای بود درمورد مدیریت کلاس، و در مقاله بعدی به راهکاری علمی و عملی تر در این مورد پرداخته خواهد شد.
منابع:
فونتانا، دیوید. 1382 . كنترل کلاس درس. ترجمه ساده حمزه. تاریخ انتشار به زبان اصلی،1987. تهران: نشر رشد
(1) Comments
ارزیابی شاگردان توسط استاد - روش تدریس علوم انسانی
[…] ارتقای یادگیری در کلاس است و از ابزارهای بهبود مدیریت کلاس است که خانم دکتر چراغی مقالهای در این باب نوشتهاند. […]