تدریس فعال در علومانسانی
تدریس فعال در علوم انسانی از مهمترین مباحث ماست. این روزها واژهٔ تغییر، واژهای نامآشنا برای کسانی است که میخواهند زندگی بهتری داشته باشند، یا زندگی بهتری برای دیگران بسازند. از روانشناسان و جامعهشناسان گرفته تا اهالی فرهنگ و هنر، تغییروتحول را بنمایهٔ اصلی رشد و پیشرفت فردی و اجتماعی افراد جامعه میدانند. ولی سؤال اینجاست که چرا پس از گذشت سالهای متوالی و شعارهای فراوان، تاکنون این مهم اتفاق نیفتاده است؟
برای رسیدن به پاسخ این چرایی، پرندهای را در نظر بگیرید که از بدو تولد، مادر و یا همکیشان خود را ندیده و از قدرت و استعداد پرواز خود بیاطلاع است. حال افرادی بیایند و ساعتها برایش از مفید بودن پرواز سخن بگویند. تشویقش کنند که تنها راه سعادت و نیکبختیاش در گرو پروازی ماهرانه است. تنها نتیجه ء حاصله، این است که آن پرنده هم سخنران ماهری میشود دررابطهبا فواید پرواز.
حال همان پرنده را در نظر بگیریم در کنار معلمی که هم میداند پرواز فواید بیشماری دارد. هم میتواند پرنده را متوجه پرهای پروازش کند و مهمتر از همه پرواز کردن را به او بهصورت عملی یاد میدهد. در این صورت تحولی شگرف در زندگی پرنده رخ خواهد داد و شاید او نیز منشأ اثر شود برای همنوعانش که به درد بیخبری از استعدادشان، محکوم هستند.
ما نیز این اشتباه را بارهاوبارها تکرار کردهایم و درمورد مباحث مفید و تأثیرگذار زندگی، فقط خوب سخنوری کردهایم و وای از زمانی که عمل مخاطبان را در راستای سخنرانیهایمان نبینیم، شروع میشود انگ زدن های پی در پی و بی استعداد خواندن های متوالی.
حال چه کنیم که این زنجیرهٔ تسلسل باطل بریده شود و کلاسهای درسمان از حالت سخنرانی و منفعل به کلاسی فعال تبدیل شده، جامعه را نیز به رشد و تعالی برساند؟ ازآنجاکه شناخت هر چیزی بهوسیلهٔ ضد آن راحتتر است، به طور اختصار به بیان اقسام تدریس پرداخته، سپس در حد بضاعت آن نوع کلاسی که مثمر ثمر است را معرفی کرده مورد دقت بیشتری قرار خواهیم داد.
در تقسیمبندی اولیه؛ میتوان تدریس یا آموزش را به فعالانه و منفعلانه تقسیم کرد. در آموزش فعال، همه دانشآموزان در تمام فعالیتهای جزئی و کلی مشارکت دارند. نکته مهم این است که برخلاف آموزش منفعلانه که یا دانشآموزان مشارکت ندارند و معلم یکهتاز عرصه تدریس (سخنرانی) در کلاس است، و یا اگر مدرس بخواهد کمی از موضع خود پایین بیاید، تعداد اندکی را آن هم در موارد بسیار جزئی مشارکت میدهد. در آموزش فعال، همه دانشآموزان در فرایند آموزش شرکت داده میشوند، آن هم در تمامی مراحل؛ اعم از مراحل کلی و مراحل جزئی، مانند؛ یادگیری، کسب مهارت و سایر موارد.
از دیگر ویژگیهای آموزش فعال، فرصت مرور و بازنگری آموختههاست که در فرایند مشارکت همگانی، به تکتک افراد داده میشود. دانشمندان در علم عصبشناسی نیز که به بررسی درک مغز انسان و نحوهٔ عملکرد آن میپردازند، اذعان دارند مشارکت در یادگیری، باعث میشود فرد بیشتر یاد بگیرد.
تفاوتهای آموزش فعال و منفعل، به طور خلاصه به این نکته ختم میشود که؛ معلم در آموزش فعال، نقش راهنما و هدایت گر را دارد. برخلاف آموزش منفعل که معلم نقش محوری را ایفا کرده و دانشآموز ساکت و منفعل، دانشآموزی منضبط و خوب تلقی میشود و معلم به سخنرانی میپردازد و اطلاعات را رگباری به گوش دانشآموزان میرساند.
در آموزش فعالانه و مؤثر، مهم ارتباط دانشآموزان با معلم و همچنین ارتباط منسجم و هدفمند دانشآموزان با یکدیگر است که این امر با روشهای مختلفی صورت میگردد که شاید یک معلم کاربلد، در تدریس، در جلسات متعدد از روشهای مختلفی استفاده کند، تا کلاسی فعال را تدارک ببیند.
سومین روش که میتوان قدمت آن را به زمان پیامبر نسبت داد، روشی است که حتی در نوع نشستن، جایگاه معلم و شاگرد با یکدیگر فرقی ندارد.
برخی از روشهای آموزش فعال را میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. آموزشی که در آن از دانشآموز خواسته میشود، نقش معلم را ایفا کند. در این روش دانشآموز، مطلبی که معلم از قبل مشخص کرده است را برای تدریس آماده کرده و هدایتگر کلاس است. البته این روش، گرچه در تقسیمبندیها بهعنوان تدریس فعال شناخته میشود. ولی ازآنجاکه چیزی شبیه کنفرانس است و معمولاً تنها فرد کنفرانس دهنده در کلاس فعالیت دارد نه همه دانشآموزان، اگر بهدرستی صورت نگیرد، شاید بتوان گفت در زمرهٔ کلاسهای غیرفعال قرار میگیرد.
2. روش دیگر روشی است که در آن از تمامی حواس مخاطبان استفاده میشود و دیگر حس شنوایی یکتنه جور بقیه حواس را نمیکشد و مسیر ورودی اطلاعات به مغز قرار نمیگیرد. بلکه چهار حس دیگر هم در امر یادگیری نقش دارند. این روش، به روش چند حسی مشهور است و از طرق مختلف حواس به کار گرفته میشوند.
3. سومین روش که میتوان قدمت آن را به زمان پیامبر نسبت داد، روشی است که حتی در نوع نشستن، جایگاه معلم و شاگرد با یکدیگر فرقی ندارد. اگر فردی مدرس را نشناسد و وارد جمع شود، نمیتواند معلم را از سایرین تشخیص دهد. نوع نشستن در این روش بهصورت دایرهوار بوده و همه هم سطح قرار میگیرند. در این روش هم که به روش حلقه، معروف است، معلم فقط نقش هدایتگر را دارد و با راهنماییهای خود دانشآموزان را تشویق به مشارکت عمومی کرده، فرایند یادگیری تسریع میگردد.
4. روش کارگاهی نیز از دیگر روشهای مفید در به مشارکت درآوردن دانشآموزان و در نهایت فعال نگهداشتن روند آموزش است. در این روش مباحث تئوری و نظری توسط معلم بیان میشود. ولی آموزش به این مرحله ختم نمیشود. مخاطبان بهصورت گروههای کوچکتر تقسیم شد، به تمرین و مرور مباحث آموزشدادهشده میپردازند. در این روش مطالب آموزشدادهشده توسط دانشآموزان چکشکاری شده و به دلیل استفاده از تمامی حواس، یادگیری شدت میابد.
روشهای متعددی وجود دارد که معلم میتواند آموزش خود را از حالت منفعل خارج کند و با استفاده از قدرت مشارکت متربیان، درصد یادگیری را به حد نهایت خود ارتقا دهد. (در قسمتهای قبل به بیان مختصری از این روشها اختصاص داده شد). در این امر خلاقیت معلم بسیار مهم و تأثیرگذار است. معلم باید مانند موجسواری باشد که در حین تبحر و مهارت بالایی که دارد، بتواند با موجهایی که زمان بروز، شدت و ارتفاع آنها دقیقاً مشخص نیست، هماهنگ شده و موجهای سهمگین دریا را به فرصتی برای نمایش توانمندی خود تبدیل کند. معلم باید از تمام ظرفیتها و استعدادهای مخاطبان خود بهرهمند شده، مهارت معلمی و علمآموزی خویش را ارتقا بخشد.
در این فرایند، گاهی دانشآموزی با شیطنت جمع را از حالت معمول خارج میکند. آموزگار باهوش و توانمند از این فرصت استفاده کرده، بازی و مزاح را چاشنی آموزش خود قرار میدهد. نهتنها با دانشآموز همراه شده، بلکه سایر افراد را نیز با خود همراه میکند و کلاس درس خود را به صحنه نمایشی شگرف تبدیل کند که بازیگران آن گرچه طبق کارگردانی معلم خود نقش ایفا میکنند، ولی مفاهیم عظیمی را در لابهلای این نقشآفرینی میآموزند، بیآنکه توجه ویژهای به یادگیری داشته باشند.
در انتها نکتهای لازم به ذکر است، گرچه روشهای تدریس مؤثر متعدد است، ولی برخی از آنها در تدریس علومانسانی مفیدتر است. به همین سبب از میان روشهای مرسوم و متداول در دنیای مدرن که برای تمامی رشتههای درسی استفاده میشود، روشهای ذکر شده مفیدتر به نظر میرسد. وگرنه روشهایی چون گردش علمی، نمایشی، پروژهای و … هم وجود دارد که شاید برای تدریس درسهای غیر از علومانسانی کاربرد بیشتری داشته باشد.
به قلم سمیه چراغی