LOADING CLOSE

فعال‌سازی آموخته‌ها

روش تدریس علوم انسانی
دکتر فرزانه حاجی قاسمی

فعال‌سازی آموخته‌ها

پس از توضیح مشارکت و تدریس در روش تدریس علوم انسانی، فعال‌سازی آموخته‌ها مرحله بسیار مهم دیگری است که لازم است تا در کلاس به کار بسته شود.آنچه باید توجه داشته باشیم این است که تدریس فعال با فعال‌سازی دانش در کلاس متفاوت است. در نوشته پیشرو نیز سعی داریم یکی دیگر از حلقه ­های مفقوده را شناسایی کنیم و راه­ حل مناسب را ارائه دهیم. ما مدرّسان در هر مقطعی که باشیم با چنین سؤالاتی از سمت دانش­ آموز یا دانشجوی خود مواجه شده ­ایم؛ “چطور می­توان از این مطالب استفاده کرد؟ یا چه‌کار باید کرد تا میزان فراموشی مطالب تدریس شده کاهش یابد؟”

قطعاً راه­کارهایی را به آنها پیشنهاد می­دهیم و گاهی سفارش به تمرین­های خارج از کلاس داریم تا مطالب برایشان یادآوری و در نهایت تثبیت شود؛ اما تا کنون برای خودمان توصیه­ ای داشته­ایم؟ یا به خودمان به‌عنوان کسی که مسئول زنده نگه‌داشتن اطلاعات است نگاه کرده­ایم؟ آیا به‌ضرورت تمرین ­های هم‌زمان با تدریس و اثربخشی آنها اندیشیده­ایم؟ آیا تابه‌حال تأملی در این مسئله داشته­ ایم که یادگیرنده باید داده ­های تازه را بیازماید؟

تمام سؤالات مطرح­ شده بر محوریت کاربردی شدن اطلاعات است. پس مسئله مجهولی که الان با آن روبه­ رو هستیم در این پرسش ظاهر می­شود: چطور می­توان محتوای تدریس شده را کاربردی ساخت؟ برای کاربردی کردن محتوای تدریس شده باید در ابتدا با مفهوم “فعال‌سازی یا پویا کردن اطلاعات یاد گرفته‌شده” آشنا شویم سپس اهمیت آن و نحوهٔ کاربستش را خواهیم دانست.

فعال‌سازی آموخته ­ها چیست؟

زنده نگه‌داشتن یا فعال‌کردن داده­هایی که به‌تازگی دریافت شده است زمانی رخ خواهد داد که یادگیرنده (دانش ­آموز، دانشجو و زبان­آموز) به محض دریافت داده­ی جدید، آن را تمرین کند و به صورت عملی به کار گیرد. درگیرکردن ذهن ـ که حاوی اطلاعات قدیم (دانش پیشین) است ـ با اطلاعات نو (دانش جدید) در قالب مشارکت گروهی و فعالیت­های فردی بلافاصله پس از تدریس محتوا، منجر به پویا شدن اندوخته­های تازه می­گردد.  

اهمیت پویاکردن آموخته ­ها

خب ضربه زدن به کلید فعالسازی داده ­ها چه اهمیتی می­تواند داشته باشد؟ جالب است پاسخ را در قالب داستان بخوانیم:

دیروز ساعت دوازده که داشتم از سرکار برمی­گشتم، پسربچه­ ای گرفته و ناراحت کنار پیاده­ رو نشسته بود. یه توپ سبز هم توی دستش بود. خیلی دوست داشتم کمکش کنم. رفتم سمتش و گفتم: -سلام پسر جان. چه توپ قشنگی! … با عصبانیت وسط حرفم پرید و گفت: -چه فایده ­ای داره وقتی نمی­دونم چطور باید باهاش فوتبال بازی کنم. –خب مگه بچه­ های محله­تون فوتبال بازی نمی­کنن؟ -چرا ولی منو راه نمیدن؛ نمیذارن یه شوت به توپ بزنم. –خب اینکه ناراحتی نداره. بیا من بهت یاد میدم. کیفم را کنار پیاده­رو گذاشتم و توپ را از پسربچه گرفتم. اول بشین ببین من چطوری به توپ ضربه می­زنم. خب حالا بیا نوبت توست. با شادی بسیار توپ را از دستم قاپید و یه ضربه محکم بهش زد. گفتم انرژی خیلی خوبی داری آفرین ولی ببین باید توپ را با این فاصله از خودت روی زمین بذاری  و …. نیم ساعتی گذشت. پسربچه خوشحال بود که توانسته درست ضربه­زدن به توپ و نگه­داشتنش با پا را انجام دهد. خوشحال بود که بالاخره فرصتی پیدا شده و آنچه را که قبلا فقط شاهدش بوده الان تجربه کرده­است. راستش من هم حسِّ خیلی خوبی داشتم.

برای پویا کردن مطالبی که به تازگی تدریس­ شده است فعالیت­های متنوعی را براساس گروه مخاطب، سنشان، فرهنگشان و دیگر عوامل می­توان طراحی و اجرا کرد.

فعال‌سازی آموخته‌ها

کیفم را برداشتم و با این فکر که چقدر عالی می­شود اگر همان موقع که درس جدیدی را به دانش­ آموزانم می­دهد، از آنها بخواهم مشارکت فردی و گروهی داشته باشند، به سمت خانه حرکت کردم. در طول مسیر نجوا کنان به خود گفتم: باید موقعیتی را فراهم کنم تا مطلب جدید را خودشان هم بیازمایند. قبلا فکر می­کردم من فقط باید تدریس کنم و آنها وظیفه دارند در خانه تمرین کنند. در حالی که اگر همان موقع با مطلب تدریس ­شده دست وپنجه نرم کنند، ضمن آنکه می­توان نقاط مبهم را متوجه شد و اصلاح کرد، میزان یادسپاری نیز افزایش قابل توجهی پیدا می­کند. به همین دلیل تمام راه را به فعالیت­هایی که می­تواند موقعیت­ ساز باشد اندیشیدم. چقدر بازی و تمرین گروهی به ذهنم رسید! فردای آن روز، در کلاس شرایطی را ایجاد کردم و اسمش را فعالسازی آموخته ­ها گذاشتم.

راه­کارها فعالسازی آموخته ­ها

برای پویا کردن مطالبی که به تازگی تدریس­ شده است فعالیت­های متنوعی را براساس گروه مخاطب، سنشان، فرهنگشان و دیگر عوامل می­توان طراحی و اجرا کرد. البته باید به این نکته هم اشاره­ای داشته باشیم که یادگیرنده به مرور زمان خودش می­تواند از تمرین های پویاسازی در حین یادگیری بهره گیرد؛ اما آنچه در حال حاضر مهم و ضروری تلقی می­شود کاربردی­ سازی دوره ­ها و کلاس­های آموزشی در حوزه علوم انسانی است. از همین رو توصیه­ های فعلی حول محور یاددهنده است؛ کسی که کلید زنده­ ماندن اطلاعات جدید را در ذهن یادگیرنده فشار می­دهد.

راه­هایی را  که می­توان برای فعالسازی داده ­های تازه استفاده کرد به دوسته تقسیم می­کنیم:

1-فعالیت­های فردی

2-فعالیت­های گروهی

فعالیت­های پویاسازی فردی:

این مدل از پویا سازی به شکل­های متفاوت قابل انجام است. بیایید کلاسی را درنظر بگیریم که معلم متن کوتاهی را به زبان عربی یا فرانسه در اختیار زبان­آموزان قرار می­دهد. پیش از آنکه از آنها درخواستی داشته باشد، نحوه کارکردن با فرهنگ لغت را آموزش می­دهد سپس از اعضای کلاس می­خواهد که یکبار متن را برای خودشان بخوانند و زیر کلمات مجهول و مشکل خط بکشند. بعد از مشخص کردن کلمات، باتوجه به روش یاد داده­ شده، معنای آنها را از فرهنگ­ لغت بیابند.به این ترتیب، زبان ­آموز از شنونده­ منفعل به شنونده فعال تغییر وضعیت می­دهد؛ چون می­داند که باید دانسته­ های دریافتی را به کارببندد.

در همین حین ممکن است فرد یا افرادی از کلاس در یافتن کلمه به مشکلی برخورد کنند که می­تواند ناشی از فراموشی بخشی از نکات آموزشی بوده باشد. در این حالت، با راهنمایی معلم یا همکلاسیان نقصان دانسته­ اش را برطرف می­کند؛ ولی اگر معلم پس از یاددهی اصول کار با فرهنگ­ لغت تمرین کاربردی داخل کلاس نمی­داد، احتمال فراموشی مطالب در ذهن یادگیرنده چندین برابر افزایش پیدا می­کرد.

فعالیت­های پویاسازی گروهی:

این مدل نیز به صورت­های گوناگون  دیده می­شود. همان کلاس قبلی را به خاطر آورید. پس از آنکه هر یک از زبان­ آموزان نحوه کار با فرهنگ­لغت را تجربه کرد و مشکلات احتمالی رفع شد، معلم ساختار جمله و شیوه­های جمله­ سازی را آموزش می­دهد سپس اعضای کلاس را به گروه­های سه نفری تقسیم می­کند و از آنها می­خواهد کلمات جدیدی را که در مرحله پیش آموخته اند، با همکاری یکدیگر در جملات کوتاه به کار ببرند. در واقع تمرین جمله­ سازی گروهی، موقعیت کاربردی را برای زبان­ آموزان فراهم می­کند و به آنها اجازه می­دهد دانسته­ هایشان را به زبان آورند؛ یعنی دانش به کُنش تبدیل می­شود.

دکتر فرزانه حاجی قاسمی

(3) Comments
  1. خدا قوت. مقالهٔ خوبی هست و با مثال‌های ملموس، اهمیت فعال‌سازی در تدریس رو بیان کرده.

  2. […] اما اگر کاربردی‌سازی با تکیه بر محتوا به چنان نتایجی منجر می‌شود پس چه کنیم؟ به نظر می‌رسد اکنون که چاقو به دست گرفته‌ایم و می‌خواهیم علوم انسانی را جراحی کنیم می‌توانیم به‌جای دست‌بردن به محتوا «روش و قالب» آن را زیر ذره‌بین قرار دهیم و ببینیم چگونه محتوا عرضه می‌شود. اگر روشِ بیان اصلاح شود زمینۀ علوم انسانی کاربردی مهیا می‌شود. در این نگاه اصلاحی محتوا نیز جراحی می‌شود، اما این کار از دریچۀ اصلاحِ روش خودبخود صورت می‌گیرد. با اصلاحِ روش معانی «کاربرد» و «تولید» نیز با نگاه اول متفاوت می‌شود. در اینجا، این دو مفهوم معنای عام‌تری پیدا می‌کنند و دیگر منحصر در تولید ثروت و سرمایه نیست. برای اینکه تولید در نگاه دوم روشن شود باید حداقل دو مفهوم روشن شود، تفکیک مهارت از محتوا،(1) و فعال‌سازی آموخته‌ها.(2) […]

دیدگاهتان را بنویسید