فعالسازی آموختهها
پس از توضیح مشارکت و تدریس در روش تدریس علوم انسانی، فعالسازی آموختهها مرحله بسیار مهم دیگری است که لازم است تا در کلاس به کار بسته شود.آنچه باید توجه داشته باشیم این است که تدریس فعال با فعالسازی دانش در کلاس متفاوت است. در نوشته پیشرو نیز سعی داریم یکی دیگر از حلقه های مفقوده را شناسایی کنیم و راه حل مناسب را ارائه دهیم. ما مدرّسان در هر مقطعی که باشیم با چنین سؤالاتی از سمت دانش آموز یا دانشجوی خود مواجه شده ایم؛ “چطور میتوان از این مطالب استفاده کرد؟ یا چهکار باید کرد تا میزان فراموشی مطالب تدریس شده کاهش یابد؟”
قطعاً راهکارهایی را به آنها پیشنهاد میدهیم و گاهی سفارش به تمرینهای خارج از کلاس داریم تا مطالب برایشان یادآوری و در نهایت تثبیت شود؛ اما تا کنون برای خودمان توصیه ای داشتهایم؟ یا به خودمان بهعنوان کسی که مسئول زنده نگهداشتن اطلاعات است نگاه کردهایم؟ آیا بهضرورت تمرین های همزمان با تدریس و اثربخشی آنها اندیشیدهایم؟ آیا تابهحال تأملی در این مسئله داشته ایم که یادگیرنده باید داده های تازه را بیازماید؟
تمام سؤالات مطرح شده بر محوریت کاربردی شدن اطلاعات است. پس مسئله مجهولی که الان با آن روبه رو هستیم در این پرسش ظاهر میشود: چطور میتوان محتوای تدریس شده را کاربردی ساخت؟ برای کاربردی کردن محتوای تدریس شده باید در ابتدا با مفهوم “فعالسازی یا پویا کردن اطلاعات یاد گرفتهشده” آشنا شویم سپس اهمیت آن و نحوهٔ کاربستش را خواهیم دانست.
فعالسازی آموخته ها چیست؟
زنده نگهداشتن یا فعالکردن دادههایی که بهتازگی دریافت شده است زمانی رخ خواهد داد که یادگیرنده (دانش آموز، دانشجو و زبانآموز) به محض دریافت دادهی جدید، آن را تمرین کند و به صورت عملی به کار گیرد. درگیرکردن ذهن ـ که حاوی اطلاعات قدیم (دانش پیشین) است ـ با اطلاعات نو (دانش جدید) در قالب مشارکت گروهی و فعالیتهای فردی بلافاصله پس از تدریس محتوا، منجر به پویا شدن اندوختههای تازه میگردد.
اهمیت پویاکردن آموخته ها
خب ضربه زدن به کلید فعالسازی داده ها چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟ جالب است پاسخ را در قالب داستان بخوانیم:
دیروز ساعت دوازده که داشتم از سرکار برمیگشتم، پسربچه ای گرفته و ناراحت کنار پیاده رو نشسته بود. یه توپ سبز هم توی دستش بود. خیلی دوست داشتم کمکش کنم. رفتم سمتش و گفتم: -سلام پسر جان. چه توپ قشنگی! … با عصبانیت وسط حرفم پرید و گفت: -چه فایده ای داره وقتی نمیدونم چطور باید باهاش فوتبال بازی کنم. –خب مگه بچه های محلهتون فوتبال بازی نمیکنن؟ -چرا ولی منو راه نمیدن؛ نمیذارن یه شوت به توپ بزنم. –خب اینکه ناراحتی نداره. بیا من بهت یاد میدم. کیفم را کنار پیادهرو گذاشتم و توپ را از پسربچه گرفتم. اول بشین ببین من چطوری به توپ ضربه میزنم. خب حالا بیا نوبت توست. با شادی بسیار توپ را از دستم قاپید و یه ضربه محکم بهش زد. گفتم انرژی خیلی خوبی داری آفرین ولی ببین باید توپ را با این فاصله از خودت روی زمین بذاری و …. نیم ساعتی گذشت. پسربچه خوشحال بود که توانسته درست ضربهزدن به توپ و نگهداشتنش با پا را انجام دهد. خوشحال بود که بالاخره فرصتی پیدا شده و آنچه را که قبلا فقط شاهدش بوده الان تجربه کردهاست. راستش من هم حسِّ خیلی خوبی داشتم.
برای پویا کردن مطالبی که به تازگی تدریس شده است فعالیتهای متنوعی را براساس گروه مخاطب، سنشان، فرهنگشان و دیگر عوامل میتوان طراحی و اجرا کرد.
کیفم را برداشتم و با این فکر که چقدر عالی میشود اگر همان موقع که درس جدیدی را به دانش آموزانم میدهد، از آنها بخواهم مشارکت فردی و گروهی داشته باشند، به سمت خانه حرکت کردم. در طول مسیر نجوا کنان به خود گفتم: باید موقعیتی را فراهم کنم تا مطلب جدید را خودشان هم بیازمایند. قبلا فکر میکردم من فقط باید تدریس کنم و آنها وظیفه دارند در خانه تمرین کنند. در حالی که اگر همان موقع با مطلب تدریس شده دست وپنجه نرم کنند، ضمن آنکه میتوان نقاط مبهم را متوجه شد و اصلاح کرد، میزان یادسپاری نیز افزایش قابل توجهی پیدا میکند. به همین دلیل تمام راه را به فعالیتهایی که میتواند موقعیت ساز باشد اندیشیدم. چقدر بازی و تمرین گروهی به ذهنم رسید! فردای آن روز، در کلاس شرایطی را ایجاد کردم و اسمش را فعالسازی آموخته ها گذاشتم.
راهکارها فعالسازی آموخته ها
برای پویا کردن مطالبی که به تازگی تدریس شده است فعالیتهای متنوعی را براساس گروه مخاطب، سنشان، فرهنگشان و دیگر عوامل میتوان طراحی و اجرا کرد. البته باید به این نکته هم اشارهای داشته باشیم که یادگیرنده به مرور زمان خودش میتواند از تمرین های پویاسازی در حین یادگیری بهره گیرد؛ اما آنچه در حال حاضر مهم و ضروری تلقی میشود کاربردی سازی دوره ها و کلاسهای آموزشی در حوزه علوم انسانی است. از همین رو توصیه های فعلی حول محور یاددهنده است؛ کسی که کلید زنده ماندن اطلاعات جدید را در ذهن یادگیرنده فشار میدهد.
راههایی را که میتوان برای فعالسازی داده های تازه استفاده کرد به دوسته تقسیم میکنیم:
1-فعالیتهای فردی
2-فعالیتهای گروهی
فعالیتهای پویاسازی فردی:
این مدل از پویا سازی به شکلهای متفاوت قابل انجام است. بیایید کلاسی را درنظر بگیریم که معلم متن کوتاهی را به زبان عربی یا فرانسه در اختیار زبانآموزان قرار میدهد. پیش از آنکه از آنها درخواستی داشته باشد، نحوه کارکردن با فرهنگ لغت را آموزش میدهد سپس از اعضای کلاس میخواهد که یکبار متن را برای خودشان بخوانند و زیر کلمات مجهول و مشکل خط بکشند. بعد از مشخص کردن کلمات، باتوجه به روش یاد داده شده، معنای آنها را از فرهنگ لغت بیابند.به این ترتیب، زبان آموز از شنونده منفعل به شنونده فعال تغییر وضعیت میدهد؛ چون میداند که باید دانسته های دریافتی را به کارببندد.
در همین حین ممکن است فرد یا افرادی از کلاس در یافتن کلمه به مشکلی برخورد کنند که میتواند ناشی از فراموشی بخشی از نکات آموزشی بوده باشد. در این حالت، با راهنمایی معلم یا همکلاسیان نقصان دانسته اش را برطرف میکند؛ ولی اگر معلم پس از یاددهی اصول کار با فرهنگ لغت تمرین کاربردی داخل کلاس نمیداد، احتمال فراموشی مطالب در ذهن یادگیرنده چندین برابر افزایش پیدا میکرد.
فعالیتهای پویاسازی گروهی:
این مدل نیز به صورتهای گوناگون دیده میشود. همان کلاس قبلی را به خاطر آورید. پس از آنکه هر یک از زبان آموزان نحوه کار با فرهنگلغت را تجربه کرد و مشکلات احتمالی رفع شد، معلم ساختار جمله و شیوههای جمله سازی را آموزش میدهد سپس اعضای کلاس را به گروههای سه نفری تقسیم میکند و از آنها میخواهد کلمات جدیدی را که در مرحله پیش آموخته اند، با همکاری یکدیگر در جملات کوتاه به کار ببرند. در واقع تمرین جمله سازی گروهی، موقعیت کاربردی را برای زبان آموزان فراهم میکند و به آنها اجازه میدهد دانسته هایشان را به زبان آورند؛ یعنی دانش به کُنش تبدیل میشود.
دکتر فرزانه حاجی قاسمی
(3) Comments
الهام شمسی
خدا قوت. مقالهٔ خوبی هست و با مثالهای ملموس، اهمیت فعالسازی در تدریس رو بیان کرده.
نقش خودارزیابی در یادگیری بهتر - روش تدریس علوم انسانی
[…] دارد تابهحال به راهبرد خود سنجی در فرایند آموزش فعال اندیشیدهاید؟ از جمله افرادی هستید که نداشتن خودآگاهی […]
کاربردیسازی و رشد جامعۀ نقّاد (2) - روش تدریس علوم انسانی
[…] اما اگر کاربردیسازی با تکیه بر محتوا به چنان نتایجی منجر میشود پس چه کنیم؟ به نظر میرسد اکنون که چاقو به دست گرفتهایم و میخواهیم علوم انسانی را جراحی کنیم میتوانیم بهجای دستبردن به محتوا «روش و قالب» آن را زیر ذرهبین قرار دهیم و ببینیم چگونه محتوا عرضه میشود. اگر روشِ بیان اصلاح شود زمینۀ علوم انسانی کاربردی مهیا میشود. در این نگاه اصلاحی محتوا نیز جراحی میشود، اما این کار از دریچۀ اصلاحِ روش خودبخود صورت میگیرد. با اصلاحِ روش معانی «کاربرد» و «تولید» نیز با نگاه اول متفاوت میشود. در اینجا، این دو مفهوم معنای عامتری پیدا میکنند و دیگر منحصر در تولید ثروت و سرمایه نیست. برای اینکه تولید در نگاه دوم روشن شود باید حداقل دو مفهوم روشن شود، تفکیک مهارت از محتوا،(1) و فعالسازی آموختهها.(2) […]