چند نکته، چند سوال
در نقد «کاربردیسازی علوم انسانی، جانافزا یا جانکاه»
نویسنده محترم مقالۀ «کاربردیسازی علوم انسانی، جانافزا یا جانکاه» مطالبی عنوان کردند که شایسته است نکاتی جهت روشن شدن بیشتر مطلب مطرح شود.
به نظر میرسد نویسنده محترم در نقد موردنظر تصویر روشنی از مراد و منظور کاربردیسازی علوم انسانی پیش چشم نداشتهاند؛ چراکه اولاً به تطابق علوم انسانی با نظامهای معرفتی زمانه در دوران طلایی علوم انسانی اشاره کردهاند. مفهوم کاربردیسازی علوم انسانی مفهومی جدید و پاسخ به نیازهای انسان مدرن است که در گذشته یا آن دوران طلایی اساساً بیرقیب بوده است و علوم جدید و تکنولوژی هنوز پا به عرصه نگذاشته بودند تا عیار علوم انسانی نیز با آنها سنجیده شوند، این مفهوم زاییده تفکر و نیاز انسان مدرن امروزی است.
ثانیاً با توجه به اینکه نویسنده محترم از عباراتی چون «مصرفکننده» و «ارزشافزوده» استفاده کردهاند گویا دچار خلط دو مفهوم «صنعتی کردن علوم انسانی» و «کاربردیسازی علوم انسانی» شدهاند؛ درحالیکه …
در نقد جنبش کاربردیسازی علوم انسانی
کاربردیسازی علوم انسانی، جانافزا یا جانکاه؟
به عنوان مقدمه
چند صباحی است که این گمان به میان آمده که «کاربردیسازی» تنها راهکاری است که میتواند علوم انسانی را از بنبستهایش بیرون آورد و به آن حیات دوباره ببخشد. اینان میگویند که علوم انسانی دوران طلاییای داشته و آن دوران مربوط به زمانی میشود که علوم انسانی با نظامهای معرفتی زمانۀ خود تطابق داشته و بهکاری میآمده است. ولی امروزه آن نظامهای معرفتی ورافتادهاند و نیازهای جدیدی مطرح شدهاند، و اگر قرار است که علوم انسانی به حیات خود ادامه دهد باید مطابق با این نیازهای نوظهور تغییر مسیر دهد و بهجای آنکه صرفاً «مصرفکننده» باشد، «ارزش افزوده» بیافریند و بدین ترتیب «کاربردی» شود.
چرا علوم انسانی باید کاربردی باشد؟ اینجا را بخوانید
ولی بهنظر میرسد که این نگاه متکی به مجموعهای از پیشفرضهاست که اگر بدانها آگاهی نداشته باشیم «کاربردیسازی علوم انسانی» بهجای آنکه «جانافزا» باشد و جانی دوباره به پیکر تکیدۀ علوم …
کاربردیسازی و رشد جامعۀ نقّاد (2)
پرسش محوری مقالۀ کاربردیسازی و رشد جامعۀ نقاد اینست که با چه نگاهی به مسألۀ کاربردیسازی میتوان جامعهای نقاد داشت. در بخش اول این نوشتار دیدگاه علوم انسانی کاربردی با تکیه بر محتوا بررسیده شد. بخش دوم این مقاله نگاهی دیگر و در مقابلِ نگاه اول را بیان میکند.
نگاه دوم: کاربردیسازی با جراحی در روش
اما اگر کاربردیسازی با تکیه بر محتوا به چنان نتایجی منجر میشود پس چه کنیم؟ به نظر میرسد اکنون که چاقو به دست گرفتهایم و میخواهیم علوم انسانی را جراحی کنیم میتوانیم بهجای دستبردن به محتوا «روش و قالب» آن را زیر ذرهبین قرار دهیم و ببینیم چگونه محتوا عرضه میشود. اگر روشِ بیان اصلاح شود زمینۀ علوم انسانی کاربردی مهیا میشود. در این نگاه اصلاحی محتوا نیز جراحی میشود، اما این کار از دریچۀ اصلاحِ روش خودبخود صورت میگیرد. با اصلاحِ روش معانی «کاربرد» و «تولید» نیز با نگاه اول متفاوت میشود. در …